«در جستجوی ویویان مایر»؛ عکاس ظهور نیافته

مجله نماوا، علیرضا نراقی
مستند «در جستجوی ویویان مایر» تنها درباره یک عکاس، یک هنرمند، یک شخصیت عجیب با دیدی خاص نسبت به زندگی و… نیست، بلکه از همه بیشتر و علاوه بر اینها، درباره یک زندگی کشف نشده است. ویویان مایر نه فقط در دنیای عکاسی و هنر شناخته شده نبود، بلکه در زندگی روزمره نیز به سختی و به ندرت خود را به دیگران شناسانده بود. مایر برای کسانی که حتی سالها با او مراوده داشتند هویتی مبهم بود که درک کردناش ناممکن مینمود. این مستند آشکار میکند که این مسئله بیش از هر چیز برآمده از یک انتخاب بوده است، مایر در انتخابی فردی، صلب و بیمارگونه، در سایه بودن و زیستن همچون یک جاسوس- آنطور که خود عنوان کرده بود- را به عنوان سرگذشتی محتوم برگزیده بود. انتخابی دردناک برای کشف نشدن و مخفی ماندن، قربانی کردن هنر به نفع میل به انزوا. ویویان در حالی که خود میدانست عکسهایش خوب و چشم نواز هستند، ترجیح داد آنها را نادیده و مخفی نگه دارد، تا مبادا از پس ظهور نگاتیوها – به مانند خودنگارههای(Self Portraits) شگفتآورش- خودش نیز آشکار شود.
«در جستجوی ویویان مایر» ساخته جان مالوف و چارلی سیکل در سال ۲۰۱۳ مستندی پژوهشی است درباره کشف بسیار اتفاقی یک عکاس که ۱۵۰۰۰۰ عکس گرفته و تقریباً همه آنها شاهکار محسوب میشوند. هنرمندی که در زمانه انفجار اطلاعات و توسعه بازار هنر با مخفی نگه داشتن خود و عدم آشکار کردن تعمدی هنرش، کلیت بازار و مجامع هنری را به چالش کشید. او نشان داد که هنر به سادگی در میان هیاهوی بسیار میتواند مخفی بماند و بمیرد.
عکاس آشکار میشود
جان مالوف یکی از سازندگان این مستند در حالی که میخواسته درباره شیکاگو در یک دهه خاص تحقیق کند، در یک حراجی یک جعبه نگاتیو میخرد و با ظهور آنها ویویان نیز ظاهر میشود. عکسها چنان شگفتانگیز و درگیر کننده هستند، که مالوف را بر آن میدارند تا دیگر آثار صاحب آنها را پیدا کند. او موفق میشود تا از طریق خرت و پرتهای فراوان جا مانده از مایر چند آدرس پیدا کند و از طریق مصاحبه با ساکنان آدرس، زندگی او را ردیابی کند. ویویان یک پرستار بچه و مستخدم خانه بوده است که همواره در اتاقی کوچک زندگی میکرده و پرستاری بچه و بیرون رفتن با آنها برای او موقعیت مناسبی بوده است برای عکس گرفتن. همه مایر را با دوربین رولی فلکس(Rolleiflex) دور گردنش میشناختند. او از آدمها مصرانه و کنجکاو عکس میگرفته و چنان غرق عکاسی میشده که گاه بچهها را رها و گم میکرده است.
عکاسی همواره با نوعی پنهان بودن و آشکارگی همزمان همراه است. صمیمیت و فاصله موقعیت متناقضی برای عکاس-خاصه عکاس خیابانی- است. عکاس از یک سو به واسطه دوربین به آدمها نزدیک میشود و برای اینکه بتواند عکس خوبی بگیرد نوعی صمیمیت را میان خود و سوژه ایجاد میکند. اما در عین حال در پی ثبت سوژه از نگاه یک دیگری با فاصلهای خونسردانه است. عکاس همواره یک دیگری نظارهگر است که باید همراهی و صمیمیت را در لحظه ثبت عکس قطع کند. ویویان به عنوان زنی منزوی و تودار، همواره این فاصله عکاسانه را با دیگری داشته است. اما از دیگر سو دوربین و عکاسی مداوم به او این امکان را میداده که انزوایی که در هر حال رنج آور بوده و همراهی اش با وسواس میتوانسته موجب نوعی فروپاشی روانی شود را کمی تلطیف کند. او به نوعی رنج این خلوت گزینی و تنهایی طولانی را با عکاسی التیام بخشده است. عکاسی به ویویان کمک کرده که طبع خود را زیر بار نیازهای زندگی اجتماعی از دست ندهد، اما در عین حال با جهان پیرامون خود ارتباطی پویا و خلاق داشته باشد.
نیمه تاریک وجود عکاس
ویویان به همان میزان که با دوربین خود را معرفی میکرده، به سبب چاپ نکردن و منتشر نکردن عکسهایش از معرفی شدن اجتناب میورزیده است. او در خصوص هویت خود دروغگو بوده، همواره در اتاقش را بسته نگه میداشته و از نفوذ دیگران به زندگی خود ترس داشته است. به شکلی بیمارگونه شیفته اخبار غیر عادی و خشونت بار بوده و به همین دلیل روزنامه مهمترین وسیله گذران اوقات و سرگرمی او بوده است. او انسانی بدبین بوده که مردها را دشمن خود میپنداشته و از لمس شدن هراسان بوده است. این روحیه پیچیده با بالا رفتن سن برای ویویان موجبات تنش و خشم را فراهم کرده و او را در وسواس انزوا بیشتر غرق نموده است. وقتی این اطلاعات در فیلم افشا میشود حس میکنیم که بخشی از انزواطلبی، راهحل ویوین برای افشا نکردن نیمه تاریک وجود او بوده است. راه حلی که خود موجبات تشدید و غلظت ناملایمات روحی او بوده. میتوان حدس زد که اگر ویویان دست به انتشار عکسهای خود میزد و آنها را در مجامع هنری معرفی مینمود، پایان زندگیاش با فقر مفرط، جنون و تنهایی همراه نمیشد. اما در عین حال میتوان این را هم درک کرد که او زندگی رها و آزادی داشته و حتی عشقاش به عکاسی در ذیل این رهایی و بی قیدی یک مشاهدهگر تعریف شده است. احتمالاً برای انسانی با این روحیه شهرت عامل اضطرابی شدید خواهد بود، پس با نتیجه فیلم «در جستجوی ویویان مایر» که از زبان یکی از آخرین بچههایی که او پرستارشان بوده گفته میشود میتوان موافق بود که بهترین زمان برای شناخته شدن او به عنوان عکاسی بینظیر پس از مرگش بوده است. ویویان در فوریه سال ۲۰۰۹ در شرایطی غم انگیز و دلگیر میمیرد، اما حالا در نقاط مختلفی عکسهایش به نمایش در میآید و یکی از مهمترین عکاسان و هنرمندان قرن بیستم محسوب میشود.
تماشای «در جستجوی ویویان مایر» در نماوا
نوشته «در جستجوی ویویان مایر»؛ عکاس ظهور نیافته اولین بار در بلاگ نماوا. پدیدار شد.
Source link